جوان آنلاین: مردی که چهار سال قبل در حادثهای پسر جوانی را به قتل رساندهبود، به احترام نیمه شعبان در یک قدمی چوبه دار از سوی اولیای دم بخشیده شد.
اوایل مهرماه سال ۸۹ به مأموران پلیس خبر رسید پسر جوانی در یکی از خیابانهای حاشیه شهر تهران در درگیری با ضربه چاقویی زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل شدهاست.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران راهی بیمارستان شدند و دریافتند تلاش تیم پزشکی برای نجات جان پسر جوان نتیجهای نداده و وی روی تخت بیمارستان بر اثر شدت خونریزی فوت کردهاست.
بازی خونین
بررسیهای مأموران نشان داد مقتول در پارکی همراه تعدادی از دوستانش والیبال بازی میکرده که توپ به مرد رهگذری برخورد میکند و مرد رهگذر هم حادثه خونین را رقم میزند. یکی از دوستان مقتول گفت: «ما تعدادی دوست هستیم که هر چند روز یکبار به پارک محلهمان میرویم و به صورت تیمی والیبال بازی میکنیم. ساعتی قبل هم در حال بازی بودیم که مقتول با ساعد ضربهای محکم زد و از بدشانسی توپ به قفسه سینه مرد رهگذری برخورد کرد. مرد رهگذر خیلی عصبانی شد و با دوستم درگیر شد. ما فکر نمیکردیم او به خاطر این حادثه دست به چاقو شود، اما وی خشمگین شد و به سمت مقتول حمله کرد و با چاقو ضربهای به قفسه سینه او زد. دوستم غرق در خون نقش بر زمین شد و قاتل هم با دیدن این صحنه فرار کرد.»
بازداشت
با به دست آمدن این اطلاعات، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات خود را برای شناسایی عامل قتل آغاز کردند. مأموران پلیس خیلی زود متهم را به نام کامران شناسایی کردند و دریافتند وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است. بدین ترتیب، قاتل تحت تعقیب قرار گرفت و مأموران در کمتر از یک ماه وی را در مخفیگاهش در یکی از شهرهای مرکزی کشور بازداشت کردند. قاتل پس از انتقال به اداره پلیس تهران با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و مدعی شد قصد قتل نداشته است.
وی در ادعایی گفت: «روز حادثه با همسرم مشاجره لفظی داشتم. عصبانی بودم و برای اینکه حالم بهتر شود، تصمیم گرفتم داخل خیابان قدمی بزنم و بعد هم برای هواخوری به پارک بروم. از خانهام بیرون آمدم و میخواستم حالم را خوب کنم و بعد به خانه برگردم، اما یک لحظه عصبانیت، مرا برای همیشه بدبخت کرد. آن روز وقتی به پارک رسیدم، چند پسر جوان والیبال بازی میکردند که مقتول توپ را شوت کرد و توپ هم با سرعت زیاد به قفسه سینهام برخورد کرد. عصبانی بودم و با برخورد توپ به قفسه سینهام عصبانیتم بیشتر شد، به طوری که کنترلم را از دست دادم و به سمت مقتول حملهور شدم. وقتی به او رسیدم، با چاقو ضربهای به او زدم، اما قصد قتل نداشتم و الان هم پشیمان هستم. فکر نمیکردم او فوت کند و وقتی فهمیدم به قتل رسیده از ترس فرار کردم، اما در نهایت به دام افتادم.»
حکم قصاص
متهم پس از اعتراف و بازسازی صحنه قتل راهی زندان شد تا اینکه مدتی بعد در یکی از شعبههای دادگاه کیفری یک استان محاکمه شد. اولیایدم برای قاتل درخواست قصاص دادند و قضات شعبه هم پس از شنیدن دفاعیات متهم و وکیلش، قاتل را مجرم شناختند و وی را به جرم قتل عمد، به قصاص محکوم کردند.
حکم دادگاه پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرا فرستاده شد. متهم مدتی بعد استیذان حکمش صادر شد و برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت. سحرگاه اجرای حکم اولیایدم به زندان نرفتند و وکیل آنها هم حکم را اجرا نکرد و بدین ترتیب قاتل به سلولش بازگشت.
نجات ۲ محکوم به قصاص
پس از اینکه متهم از چوبه دار فاصله گرفت، تیم صلح و سازش جلساتی را برای جلب رضایت اولیایدم برگزار کردند. از سوی دیگر مشخص شد قاتل در زندان رفتار خوبی داشته و در همین مدت از پشت میلههای زندان برای بخشش دو قاتل دیگر تلاش زیادی کرده و در نهایت هم با پا درمیانی وی، اولیایدم دو مقتول عاملان قتل را بخشیدهاند. تلاشهای تیم صلح و سازش ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل اولیایدم اعلام کردند به احترام نیمه شعبان تصمیم گرفتهاند کامران را ببخشند. آنها شرط گذاشتند چنانچه قاتل پس از آزادی برای نیازمندان و کارتنخوابها خوراکی و لباس تهیه کند، او را به احترام نیمه شعبان میبخشند.
قدردانی
قاتل وقتی متوجه شد اولیایدم او را بخشیدهاند، گفت: «من مرتکب قتل شدهبودم و اجرای حکم، حق اولیایدم بود، اما من قصد قتل نداشتم و وقتی به زندان افتادم، نذر کردم برای جلب رضایت اولیایدم دو هم سلولیام که آنها هم به صورت اتفاقی مرتکب قتل شدهبودند، تلاش کنم. یکی از آنها به خاطر چشم در چشم شدن و دیگری به خاطر جای پارک خودرو مرتکب قتل شدهبودند و پس از حادثه هم اظهار پشیمانی میکردند. من از زندان بارها با اولیایدم به صورت تلفنی صحبت و به آنها التماس کردم و خوشبختانه هم با پادرمیانیهای افراد دیگر هم، آنها بخشیده شدند. من نذرم را ادا کردم و میدانستم خدا هم به من کمک میکند. در این مدت عذاب وجدان رهایم نمیکرد و الان که بخشیده شدهام، خوشحالم که به زندگی دوباره بازگشتهام. من زندگیام را مدیون اولیایدم میدانم.» متهم به زودی از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری یک استان پای میزمحاکمه میرود.